عسل عسل ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

عسل ، شيرين تر از عسل

ادب از كه آموختي ...

1392/4/23 11:43
نویسنده : مامان عسل
208 بازدید
اشتراک گذاری

عسلكم !

گاهي وفتا براي ياد دادن يه آداب اجتماعي خاص مثل سلام كردن ساعتها و حتي روزها باهات كلنجار مي رم . و اعتراف مي كنم گاهي وقتا از خودم نااميد مي شم كه چرا تو بعضي از جنبه ها موفق نميشم . قبول دارم يه جاهايي توقع بالاي من و درك نكردن دنياي ذهني قشنگت كه براي انجام ندادن هر كاري يه دليل با منطق خاص خودت توش داري باعث ميشه اين حس رو داشته باشم . يه مفهوم  تو روانشناسي رشد  هست به عنوان " رسش " كه ميگه براي انجام هركاري بايد كودك به سطح خاصي از رشد برسه تا بتونه اون كار رو انجام بده . مثلا ماهيچه ها و اسكلت يه بچه 6 ماهه رسش لازم براي راه رفتن رور نداره و ...

خلاصه اينا رو گفتم تا به اينجا برسم كه تو ديشب ساعت 3/5 صبح به سطح تازه اي از رسش اجتماعي رسيدي !

تو خواب و بيداري خواب شيرين سحر بودم كه يه صدايي اومد : تق تق !!! ( و من گوش به زنگ و كمي هراسان : اين موقع شب كي پشت در بسته اتاق خوابه ؟؟؟؟!!!!!! )

وصداي لطيف و پر از التماس تو كه قشنگ ترين موسيقي زندگي من بود :‌مامان اجازه هست بيام كنار شما بخوابم ؟؟!!!!!!!

(ظاهراً بيدار شده بودي و از دايي كه تو اتاقت خوابيده بود آب خواسته بودي و تو فاصله اي كه دايي مهربون رفته بود برات آب بياره از تاريكي اتاقت ترسيده بودي و اومده بودي پشت در اتاق خواب ما )

باورم نميشد كه تو اين وقت شب و تو اين حالتي كه داشتي اينقدر مبادي آداب باشي و اينجوري ازم اجازه گرفته باشي .

اعتراف نامه : اگه يه جور ديگه اين خواهش رو گفته بودي يا حتي براي كنار ما خوابيدن التماس وناله مي كردي دوباره برت مي گردوندم تو تخت خودت و همونجا مي خوابوندمت . ولي يه حس شيرين با تمام وجودم مي خواست كه مودب ترين فرشته كوچولو رو تو بغلم بگيرم و صداي نفسهاشو بشنوم . مي دوني كه مامان عاشقته .

صبح وقتي براي بابا ماجرا رو  تعريف كردم تو چشاش برق شادي و افتخار رو ديدم . افتخار به داشتن دختر گلي مثل تو عسلكم !!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

دومین جشنواره مجازی کتابخوانی
23 تیر 92 13:36
دوست بزرگوار مامان عسل دومین جشنواره بزرگ مجازی کتابخوانی در دو رده سنی آزاد و نوجوانان در حال برگزاری است. ضمن دعوت برای شرکت در این جشنواره،از شما خواهانیم تا در اجرای این برنامه با پذیرفتن عنوان"همکار افتخاری" ما را یاری فرمائید.
مامان نیروانا
24 تیر 92 7:35
عسلم مبادی آدابم! منم به داشتنت افتخار میکنم. نوش جونت سمانه جون. به به چه شیرین. قربون رسش اجتماعی عسلم برم الهییییییییی
مامان آناهيتا
25 تیر 92 7:40
تولدت مبارك عسل موقشنگم.


مرسيييييييييييييييييي عزيزم .