شكار عسلي ترين لحظه ها ...
ساعت حوال ده شب ...
دايي داشت با PSP تو بازي مي كرد و تو هم كنارش مشغول تماشا بودي . كم كم از صداي هيجان انگيزت نسبت به بازي دايي كم شد و من كه تو آشپزخونه مشغول بودم يه دفعه ديدم كه تو همون حالت خوابت برده بود ...
يه روز تعطيل و من تو آشپزخونه درگير آشپزي ، صداي برو و بيا هاي تو از توي هال مي ا ومد
. بعلللللله !!! وقتي عسل جون عروسك محبوبش رو درست وسط پذيرايي حموم مي كنه !!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی