آتیه سازان شروعی برای ساختن آتیه تو ...
ماموریت پیدا کردن مدرسه به عهده من گذاشته شد و انصافا کار سختی بود . برای پیدا کردن مدرسه ایده آل دست به دامن همه شدم و از دوستان و اینترنت و خلاصه هر منبع اطلاعاتی که می شد اظلاعات جمع کردم . مدارس گل مریم ، نیکی ، همیشه بهار ، واله ، سوده ، پیشگامان کامپیوتر و آتیه سازان تو لیست مون قرار گرفتن و ما هم کفش آهنی به پا کردیم و تو سه روز طاقت فرسا تو گرمای تیر ماه رفتیم تا مدارس رو ببینیم .
همه این مدارس آزمون ورودی داشتند که تاریخ برگزاریش مال اردیبهشت بود . مدرسه واله و سوده به دودلیل بدون اینکه دیده بشن از لیستمون حذف شدن . یکی به خاطر مسافت زیادش تا خونه که حدود سه ساعت رفت و برگشتت طول می کشید و دیگه اینکه مسئولین مدرسه اعتقاد داشتن چون تو از شهرستان میای نمی تونی انتظارات آموزشی اونها رو بر آورده کنی و ممکنه که دچار مشکل بشی .
خلاصه رفتیم مدرسه پیشتازان کامپیوتر که بیشباهت به مدارس توی فیلمهای علمی تخیلی نبود . خیلی به روز و مدرن . طبیعی بود که به خاطر فاصله کمی هم که تا خونه داشت اومد تو اولویت اول .
مدرسه نیکی و گل مریم رو هم که رفتیم و رفتی تو اتاق تست و بعد از یه ساعت اومدی بیرون . خوشبختانه تو هر دوتا پذیرفته شدی ولی نمی دونم چه حسی در تو ایجاد کرده بودن که وقتی ار هر دوتاش اومدیم بیرون گفتی اینا رو دوست ندارم .
و ما دوباره رفتیم برای گزینه های بعدی . مدرسه همیشه بهار که یه مدرسه عالی بود . خیلی از مدیریت و سیستم آموزشیش خوشم اومد و محیط شاد و جذابی داشت . و اون رفت تو اولویت دوم .
ولی همه چی با دیدن مدرسه ساده و بی آلایش آتیه سازان رقم خورد .
وقتی وارد مدرسه شدیم یه حس نوستالژی تمام وجودم رو پر کرد . همون دیوارای پر از کاغذ رنگی ، همون میزای دونفره قدیمی یه راهرو که انتهاش دفتر بود و یه حیاط خیلی بزرگ . خیلی با محیط شیک مدرسه همیشه بهار و محیط علمی تخیلی پیشگامان فرق داشت . راستش رو بخوای خیلی به دلم ننشست .
رفتی برای مصاحبه و آزمون و اونجا هم پذیرفته شدی . حالا من مونده بودم با سه تا گزینه . کاملا واضح بود که استفاده از تجربیات مامان جون که عمرشون رو با بچه های کلاس اول سر کزده بودن مهمترین راهنمای من بود . به عقیده مامان جون تاکید روی آموزش قلم کاغذی مهمتر از آموزش تکنولوژی بود . پس پیشگامان حذف شد چون یه مدرسه تمام الکترونیک بود .
خودم خیلی همیشه بهار رو دوست داشتم ولی نمی دونم چی تو اون حیاط و کلاس دیدی و چه حس آرامشی بهت القاء شد که گفتی می خوای بری آتیه سازان . و در آخر هم مقایسه بافت شهری همیشه بهار و آتیه سازان و نظر بابا که از نظر فرهنگی مدرسه آتیه سازان غنی تره تو شدی عضوی از مدرسه تیزهوشان آتیه سازان و ...
مدرسه آتیه سازان با مدیریت خوب خانم ملایی که ار مولفان کتابهای آمادگی تیزهوشان هستند یکی ار بهترین مدارس تهرانه . بعد از آزمون خانم ملایی از من خواستن به خاطر اینکه تو با بچه های پیش دبستان هم سطح بشی و با محیط خو بگیری ار پکیج تابستونی مدرسه استفاده کنی .
با ثبت نامت تو کلاس هوش و خلاقیت ، ریاضی ، آموزش الفبای خلاق ، شنا و اسکیت کل هفته ات پر شد و تو قدم گذاشتی به دنیای شاد و رنگارنگ یادگیری .
آشناییت با دوستای جدید و معلم های جدید و آموزشهای بی نظیری که تو کلاس خلاقیت داشتی ما رو از نتیجه انتخابمون راضی می کرد . و همین باعث شد که از عجله و شتابمون برای نقل مکان و رها کردن کار من پشیمون نباشیم . تابستون با همه گرماش برای تو مجموعه ای ار بهترین تجربیات رو داشت و شادی تو شادی زندگی ما بود . حالا دیگه از لحاظ روحی و آموزشی ذر سطح قابل قبولی بودی و این برای خانم آبرومندیان که خیلی برات زحمت کشیدن خیلی خوشحال کننده بود .
این عکسها مال اولین روز کلاساته . دو روز بعد از کوچ به تهران ...
مسیر زندگیت همیشه هموار باشه دلبرکم !