پرنسس صورتي من !
بلاخره روزي رو كه خيلي منتظرش بوديم از راه رسيد . روز عقد دايي سعيد جون . با توافق بابايي بردم آرايشگاه تا براي موهاي مثل خرمنت يه فكر خوب كنيم . و اينم نتيجه هنر خانم آرايشگر كه عاشق تو موهاي نازت شده بود .
فقط خدا مي دونه كه چقدر از ديدن تو ذوق مي كردم و كله كله قند تو دلم آب مي شد . الهي مادر زنده باشم و تو رور تو لباس عروسي ببينم .
اون شب حسابي بهت خوش گذشت . همه اش با فريما و بهاره رقصيدي و تازه رقص چاقو براي كيك هم تو و فريما انجام دادين كه خيلي ديدني بود . خوشحالم از شاد بودنت زيبا
اينم عكس يادگاري تو با شادوماد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی