عسل عسل ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

عسل ، شيرين تر از عسل

اولين جلسه رسمي مدرسه تو...

1392/7/14 15:14
نویسنده : مامان عسل
253 بازدید
اشتراک گذاری

عسل گلم ! اين روزها كه ميام مهد دنبالت و مي ريم خونه يه سوال به بقيه سوالام اضافه شده  اينكه مامان جون تو مرسه چه خبر ؟

شايد به كار بردن كلمه مدرسه براي پايه پيش دبستاني خيلي مناسب نباشه ، اما اعتراف مي كنم كه اين كلمه بهم حس خوبي مي ده ، حس به بار نشستن تو دلبركم ! حس بزرگ شدنت و تو مسير آينده قدم گذاشتنت .

بعضي روزها از توي كيفت كاغذ يا پيغامي برام بيرون مياري و با هيجان بهم ميدي . ديروز كه باهم رفته بوديم خريد و بعد از يه تايم طولاني غر زدن و نق و نوق  كردن كه مي دونستم مال خستگيته ، گفتي مامان خانم حسامي گفته كه مامانت فردا بياد مدرسه . توي دلم قند آب شد . كيف مي كنم وقتي خبري از مدرسه برام مياري . بعد دعوتنامه  جلسه اولياء و مربيان رو بهم دادي .

ياد اون روزايي افتادم كه مادرجون مي رفت مدرسه هامون جلسه .يه تيكه طلايي از پازل قشنگ مادر بودنم تكميل ميشد .  امروز ظهر با  عجله خودم رو از سمينار به مدرسه رسوندم كه دير نكرده باشم . اگرچه تو اون ساعت تو نازنينم برگشته بودي مهد . جلسه برگزار شد و خانم حسامي مربي مهربونت در مورد روند كارشون و نكات آموزشي كه لازم بود توضيحاتي  دادن . چه خوشي تو دلم بود كه ار شنبه مي اي خونه و بايد مشق بنويسي . با هم كار كنيم و چيزايي رو كه ياد مي گيري با هم تمرين كنيم . قراره كه ياد گيري حروف رو شروع كنين و براي تمرين هم كتاب پيش دبستاني گاج رو تهيه كنن تا شما ازش استفاده كنين . قرار شده كه هروقت ستاره هات توي كلاس 10 تا بشن جايزه بگيري و خلاصه يه عالمه چيزاي خوب .

جلسه خوبي بود . و من به عنوان مادر لازم مي دونستم چيزهايي رو كه تو بهم انتقال ميدي رو به مربيت برسونم . مربي ات هم ازت راضي بود و فقط موضوع وابستگي بيش از حدت به مونا و كم حوصلگيت تو نقاشي رو عنوان كرد كه براش توضيح دادم با كمك اون اين مسائل رو هم حل مي كنيم .

خوشحالم برات دلبركم . همه تلاشم رو مي كنم تا تو فرشته نازنينم بهترين شرايط رو در دوران تحصيلت داشته باشي . مامان و بابا عاشقتن ، تا ابد !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)