عسل عسل ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

عسل ، شيرين تر از عسل

خاله ها و دایی ها ی بچه تو ...

1392/7/13 8:09
نویسنده : مامان عسل
258 بازدید
اشتراک گذاری

عسل : مامان تو چند تا خاله داري ؟‌

مامان : هفت تا !!!

عسل :افسوس ولي من همه اش يه دونه دارم . يه خاله . يه دايي . و بعد از كمي فكر انگار كه يه فاجعه بزرگ در حال رخ دادنه :‌ بچه من نه دايي داره نه خاله !!!!(انصافا هم فاجعه است . )

مامان : خوب به نظرت بايد چه كار كنيم ؟

 عسل : خوب مامان تو 6 تا پسر بيار و دوتا دختر ديگه نیشخند اينجوري ديگه بچه من هم خاله داره و هم دايي .زياد هم داره  غصه نمي خوره .

مامان :اوه عسل اگه اينجوري بشه من و تو همه اش بايد تو خونه باشيم و هي پوشك و لباس اين همه بچه رو عوض كنيم . همه اش بايد براشون غذا درست كنيم . نه مامان خيلي سخته . اصلا شدني نيست . من خيلي سعي كنم بتونم يه ني ني ديگه برات بيارم .

عسل : (انگار داره سر تخم مرغ چونه مي زنه ) مامان يكي خيلي كمه . حداقل يه دختر و يه پسر بيار كه بچه من هم خاله داشته باشه ، هم دايي .

و اين بحث همچنان ادامه دارد .....

عزيز شيرينم ، خيلي از بچه ها ي اين دوره زمونه از نعمت داشتن خواهر و برادر محرومند و خيلي از اين موضوع ناراحت هم هستند . يادمه توي كلاس زندگي وقتي داشتيم تمرين چند خواهر يا برادر  دارين رو انجام مي دادين ، اونايي كه خواهر و برادر داشتن چقدر به شما كه خيلي ناراحت و سرخورده  از نداشتن  خواهر و برادر ، مداد رنگي اتون روي زمين بود ، فخر  مي فروختن و  تو نگاه شماها اين پرسش بود كه چرا ما يه دونه ايم و اونا دوتا يا چند تا ؟؟؟؟؟

نمي دونم خدا براي خانواده كوچيك سه نفره ما فرشته ديگه اي رو در نظر گرفته يا نه ، ولي مدتهاست دارم به اين موضوع فكر مي كنم كه آيا بچه هايي كه تنها بزرگ ميشن و پدرو مادر براي جبران اين تنهايي همه چيز در اختيارشون مي ذارن و براشون همه كار مي كنن تا آب تو دلشون تكون نخوره ، در آينده طاقت بي رحمي هاي اين دنيا رو دارن ؟‌مي تونن رقابت هاي واقعي رو تحمل منن ؟ مي تونن درك كنن هميشه همه چيز فقط مال اونا نيست ؟ و خيلي چيزهاي ديگه .

چيزي كه خودم فهميدم اينه كه تك فرزندي يا چند فرزندي هركدوم مزايا ومعايب خاص خودش رو داره ولي اينو مطمئنم كه اگه تا زماني كه فرصت هست  اين مسئله رو تو خودم حل نكنم ممكنه در آيند ه جلوي چشماي پرسشگر تو كه چرا من تنهام جواب قانع كننده اي نداشته باشم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نیروانا
13 مهر 92 14:52
میدونی سمانه جون، حالا دیگه من یه کم نرم تر شدم ولی نیروانا رضایت نمیده و دلش میخواد تنها باشه.
من این روزا یه چیز جالب از مهرآیین یاد گرفتم و اون اینکه بچه ها رو بجای رقابت به مشارکت تشویق میکنن. شاید واقعاً نسل فردای ما نیازی به یاد گرفتن رقابت نداشته باشه که نگران نیاموختنش توی محیط خانواده باشیم. کاش همینطور باشه نه


خوشحالم كه به اين مسئله جدي تر نگاه مي كني . اگه به نتيجه رسيدين كه واقعا لازمه رضايت نيروانا شرط نيست تو ني ني بيار اون مي پذيره !!!
مشاركت خيلي عاليه ولي براي همن هم بايد كسي باشه كه اينو بهش ياد ديم . مسئله براي من مثل ياد دادن بازي فوتبال به عسل به صورت انفراديه !!! خيلي سخته !