ابيانه ، زيباي كوير
تو همه اين سالهايي كه از كرمان به تهران مي رفتيم و مي اومديم يه تابلو هميشه برام خود نمايي مي كرد . " روستاي تاريخي ابيانه "
از وقتي با بابايي ازدواج كردم تقريبا همه ايران رو به لطف بابايي خوش سفر و مهربون ديدم . خيلي دلم مي خواست ابيانه رو هم ببينم . روستايي تاريخي نزديك كاشان كه خيلي تعريفش رو شنيده بودم . خلاصه اين بار كه بعد از مراسم خواستگاري دايي سعيد از تهران برمي گشتيم و مادر جون و پدر جون . خاله سپيده و فريما هم با ما بودن اين فرصت پيدا شد و رفتيم ابيانه .
اگرچه خيلي كوتاه و فقط براي نهار اونجا توقف داشتيم ولي يه حس جالب با ديدن اون درهاي قديمي ، چارقد هاي گلدار زناي محلي و بوي خوش كاهگل بهم دست داد . ممنونم بابايي كه ما رو بردي تا ابيانه رو هم ببينيم .
اينهم عكس هاي يادگاري تو و فريما تو كوچه پس كوچه هاي كهن سال ابيانه
( توجه كن كه لواشك خوشمزه محلي كه اونجا خريدي تو همه عكسها باهاته ناقلا !!!!!!)