دوباره صدای نفس هات ....
عزیز دلم ، صدای نفس های هر فرزندی برای مادر و پدرش زیبا ترین آهنگیه که تو سکوت شب می پیچه .
اوایل امسال این ملودی دلنشین برای من و بابایی تبدیل به یک ژانر وحشت شده بود چون لوزه های تو چنان بزرگ شده بودن که صدای خرو پفت تا دوتا خونه اونورتر هم می رفت !!!!
خلاصه این ماجرا به عمل جراحی لوزه های تو ختم شد که توسط دکتر سعید انجام شد و سه تا تیکه بزرگ لوزه از دهان کوچولوی تو در آورد که ما رو متعجب کرده بود که واقعا تو چه جوری با وجود اینا توی دهانت نفس می کشیدی . بعد از اون واقعا صدای نفسهات ملودی عاشقانه من و بابا بود . به قول بابایی دکتر تو گلوت صدا خفه کن گذاشته بود .
این عکسی که از اون روز دارم . قبل از اتاق عمل . فقط خدا می دونه که چی به ما گذشت تا اون ساعتها و روزها تموم شد . خدا هیچ پدرو مادری رو درگیر بیماری جگرگوشه اش نکنه .
تو این عکس بغل مامان جون بودی که اون روز کلی زحمت رو به جون خریده بودن و با یه دنیا عشق با بابا جون اومده بودن تا پیش ما باشن و واقعا بودنشون تو اون لحظه ها چقدر برامون قوت قلب بود .
امشب دوباره صدای نفس های تو منو یاد اون روزا می اندازه چون درست بعد از 6 ماه از عمل لوزه ات امروز دوباره گلوت چرکی شده و مجبور شدی با تجویز دکتر آنتی بیوتیک بخوری . به گفته پزشک جراحت ، اولین زمستون بعد از عملت خیلی مهمه و این تغییرات آب و هوای این چند روزه بلاخره استارت این ماجرا رو زد. فکر کنم از این به بعد باید خیلی بیشتر مواظبت باشم . البته اگه حریفت بشم . اخه تو از همه چی برات مهمتر تیپه که به خاطر سرما حاضر نیستی خرابش کنی خوشگل مامان !!!
از خدا می خوام کمک کنه که زودتر حالت خوب بشه و خدای نکرده مشکل خاصی برات پیش نیاد .
ای نازنین ترین " به خدا می سپارمت "