جشني به نام يلدا
يلدا رو دوست دارم . هميشه مناسبت هاي خاص برام يه چيز ديگه است و عميقا آرزو دارم تو رو با اين آيين هاي زيباي ايراني آشنا كنم . امسال دلم مي خواست براي يلدا كار خاصي برات بكنم كه تو خاطرت بمونه . خصوصا اينكه بابايي هم ماموريت بود و دل كوچيكت بهونه داشت . خلاصه با مشورت با معلمت تصميم گرفتم براي جشن يلداي توي مدرسه براتون كيك هندوونه درست كنم . كل روز جمعه به پختن و تزيين كيك يلدايي تو گذشت و نتيجه كار واقعا تو رو شاد و شگفت زده كرده بود . قند آب مي شد تو دلم از برق چشات و طنين خنده هاي شادمانه ات . شنبه صبح با شگفتي زياد توي جاده ديديم كه برف باريده و زمستون فبل از يلدا خودش رو به رخ پاييز كشيده بود . يخ بندان بدي بود و با اينكه مدرسه ب...
نویسنده :
مامان عسل
13:26